کیم یه پسر سرسنگینه که پزشکی میخونه حالا تعطیلات تابستانیه و به عنوان معلم خصوصی پیش یک خانواده رفته تا مشغول به کار بشه. توی این خونه با یه مادر زیبا و یه خدمتکار و یه دختر ناز مثل عروسک روبرو میشه. دختر خونواده از کیم پرسید: دلت میخواد مامانمو بکنی؟